سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Rentalcariran.com

فضیلت اونه که حتی دشمن هم بهش معترفه

... من از عیسی افضلم چون وقتی مادر عیسی خواست او را به دنیا بیاورد ، در عبادتگاه بود. خداوند به او فرمود که از معبد خارج شو ! ( و به دنیا آوردن فرزند در معبد روا نیست! )
اما وقتی مادر من در کنار خانه ی کعبه درد داشت ، خداوند دیوار کعبه را شکافت و من درون خانه ی خدا به دنیا آمدم
...

میگن « الفضل ما شهدت به الأعداء » فضیلت اونه که حتی دشمن هم بهش معترفه.

میلاد امیر المومنین در کعبه هم مصداق این سخنه ، علامه امنینی در الغدیر میفرمان :

احمد بن عبد الرحیم الدهلوی پدر عبد العزیز الدهلوی که یکی از تالیفاتش کتابیست بنام «التحفة الاثنى عشریة فی الرّد على الشیعة» در کتاب «إزالة الخفاء» ش میگه :

« تواترت الأخبار إن فاطمة بنت أسد ولدت أمیرالمؤمنین علیا فی جوف الکعبة فإنه ولد فی یوم الجمعة ثالث عشر من شهر رجب بعد عام الفیل بثلثین سنة فی الکعبة ولم یولد فیها أحد سواه قبله ولا بعده »
« تعداد اخبار در این مورد به تواتر رسیده است که : فاطمه دختر اسد ، امیرالمؤمنین علی را در دل کعبه در روز جمعه 13 رجب سال 60 عام الفیل به دنیا آورد و هیچ احدی بجز او قبل و بعد از آن ، در کعبه متولد نشده است »

بقول بعضیها! حاشیه التحریر :

1 - پیامبر فرمود : « انا و علی ابوا هذه الامة » علیهما السلام لذا روز پدر مبارک !!!
2 - الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علی علیه السلام
نعمت ولایت کم نعمتی نیست بلکه نعمت بواسطه آن عظیم شده (بموالاتکم عظمت النعمة) ، غافل نباشیم که شیطان فقط سر این راه نشسته.( لاقعدن لهم صراصک المستقیم )
3 - خدایا ما را با دادن محبت مولود کعبه تکریم کردی ، در ظهور موعود کعبه نیز تعجیل بفرما.


او را می شناسید!

  سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها، ای مهربانترین فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمین فرا خوانده شدی تا انسان را با معنای واقعی اش آشنا کنی. تو، آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره زندگی. از مشرق دلها برآمدی و اکنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.
    در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن ‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که ‏پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى و پیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود:
    " فراق نزدیک شده و بازگشت ‏به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما مى ‏گذارم و مى ‏روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود."
    در حجه ‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: "مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید."


    روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند. پیامبر در حالى که به فضل بن عباس و على بن ‏ابی‌‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس ازدرود و سپاس پروردگار، فرمود: "به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که‏ جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد."
    روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: " کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام."
    در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:
    "اى مردم! آتش فتنه‏ ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏ ها همچون پاره‏هاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم
     ( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می رسید."
    آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد: " ای رسول خدا ، می ترسم طاقت این کار را نداشته باشم. "
    پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد . آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.
    فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود: " برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید." ام سلمه، همسر پیامبر گفت: " علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست." هنگامی که علی (ع) آمد ، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود:
    "علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم."
    سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
    جلوه هایی از حقیقت وجودی نبی اکرم (ص) در قرآن کریم
    از عایشه پرسیدند: اخلاق پیامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: ?خلق و خوی پیامبر(ص)، قرآن بود.? شخصیت جامع و چند بعدی پیامبر اسلام و کمال و عظمت معرفتی، اخلاقی و وجودی آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است که به عنوان نماد مطلق و تام ?انسان کامل? در میان آدمیان، حجت و الگویی ماندگار می باشد.
    اگر قرآن کریم، کلام تشریعی حضرت حق است، پیامبر اکرم (ص) کلمه الله الاعظم و کلام تکوینی خدا است. اگر قرآن کتابی است با حقایق جاودانه و همیشگی، پیامبر اکرم (ص) نیز حقیقتی عینی و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لایه های معنایی و مصداقی عمیق و گسترده ای دارد که تلاش برای کشف آن حقایق باید استمرار داشته باشد، پیامبر اکرم (ص) نیز ذخیره ای تمام نشدنی و حقیقتی است عینی و انسانی، که شناخت ابعاد مختلف شخصیت ایشان و دستیابی به عمق سیره، سلوک و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادی مستمر نیازمند است. اگر نیاز بشریت به قرآن هرگز پایان نمی یابد و تکامل علمی و اجتماعی انسان، نیاز او را به حقایق قرآن کریم نه تنها کاهش نمی دهد که روزافزون می سازد، نیاز انسان امروز و فردا به پیامبر اکرم(ص) و درس ها و آموزه های ایشان پایان ناپذیر است و اگر اسلام خاتم ادیان و قرآن خاتم کتب آسمانی است، پیامبر اکرم (ص) خاتم النبیاء و قله رفیع کمال انسانی است. او خلیفه الله الاعظم و واسطه ابدی نزول فیض الهی است که: ?و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین?. قرآن کریم نسخه مکتوب حقیقت نور محمدی (ص) است و پیامبر اکرم (ص) آینه تمام نمای صفات حسنای حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.
    پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: علی! کسی جز تو و من خدا را نشناخت و کسی جز خدا و تو مرا نشناخت و کسی جز خدا و من تو را نشناخت. شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلایی که برای غیرخدا میسر است، جز برای کسانی که در کانون نور محمد (ص) و علی (ع) قرار دارند، امکان پذیر نیست، چرا که این معرفت و شناخت معرفتی است شهودی و نه ذهنی، معرفتی است متناسب با اوج کمال و تعالی شناسنده، نه مدرسه ای و استدلالی. از آن سو نیز معرفت تام نبی (ص) و وحی (ع) جز برای حضرت حق، برای کسی حاصل نمی شود، چرا که دیگران همه فروتر از این دو وجود مقدس- که نور واحدی از منشأ واحدند- می باشند و دستیابی به معرفت تام آنان برایشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن کریم فراوان درباره پیامبر اکرم (ص) و معرفی ایشان سخن گفته است که برای آشنایی با جایگاه عظیم نبی اکرم (ص) به این آیات باید مراجعه کرد: در قرآن کریم اطاعت خدا و پیامبر (ص) در کنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ایذاء پیامبر اکرم (ص) موجب عذاب دردناک و لعنت خداوند در دنیا و آخرت تلقی شده و دوستی خداوند متعال مشروط به اطاعت از پیامبر اکرم (ص) گردیده است. خلق و خوی الهی پیامبر اکرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مایه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبیر ?وانک لعلی خلق عظیم?، توصیف شده، تعبیری که تنها درباره پیامبر به کار رفته است. پیامبر اکرم (ص) عامل رهایی و آزادی مردمان از زنجیرها و بندهای سخت معرفی شده است.
    بندهایی که از سویی خرافات و عادات زشت و از سوی دیگر ستمگران و سلطه جویان بر فکر و اندیشه و رفتار و حرکت تعالی جویانه انسان ها ایجاد کرده اند. او ?عبدخدا? معرفی شده است که با عبودیت و بندگی ذات حق، به عالی ترین درجه عبودیت دست یافته و از همه تعلقات و وابستگی ها رها شده است. گستره فیض و لطف نبی اکرم نه تنها همه مردمان و آدمیان که عالمیان را شامل شده و آن حضرت به عنوان ?رحمه للعالمین? معرفی شده است.... این توصیف ها گوشه ای از معرفی پیامبر (ص) در قرآن است که مروری همراه با تأمل و درنگ در این آیات و دیگر آیات، می تواند آفاق و ابعاد شخصیت الهی نبی اکرم (ص) را برای ما روشن سازد.
    علاوه بر این، برخی سوره های قرآن کریم اساساً در شأن پیامبر اکرم (ص) است و این غیر از سوره هایی است که به وجود مبارک آن حضرت تأویل شده است. ?یس? که قلب قرآن کریم است و سرچشمه هایی از معرفت و حکمت از آن جاری است، به پیامبر اکرم (ص) منسوب است. سوره 47 قرآن کریم به نام نامی آن بزرگوار نام نهاده شده است: "محمد" (ص)، علاوه براین سوره فتح، سوره حجرات، سوره نجم، سوره مجادله، سوره تحریم، سوره قلم، سوره مزمل، سوره مدثر، سوره بلد، سوره ضحی، سوره شرح (انشراح)، سوره تین، سوره علق، سوره قدر، سوره کوثر برخی از سوره هایی است که ناظر به شأن و جایگاه عظیم و مرتبه رفیع آن حضرت در پیشگاه خداوند متعال است. هر کدام از این سوره ها و آیات نورانی آن، مالامال از حرمت و لطفی است که خالق متعال برای این برترین بنده مقرب خود قائل است.
    
    در اینجا وصیت نامه امام مجتبی علیه السلام را که خطاب به برادر خود امام حسین علیه السلام است را می آوریم تا با گوش دل آخرین توصیه های امام خود را شنوا و سپس عامل باشیم.

    و این هم وصیتی است که از امالی شیخ(ره) نقل شده که به برادرش امام حسین(ع) فرمود:
    " هذا ما اوصی به الحسن بن علی الی اخیه الحسین بن علی: اوصی انه یشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، و انه یعبده حق عبادته، لا شریک له فی الملک، ولا ولی له من الذل، و انه خلق کل شیء فقدره تقدیرا، و انه اولی من عبد، و احق من حمد، من اطاعه رشد، و من عصاه غوی، و من تاب الیه اهتدی.
    فانی اوصیک یا حسین بمن خلفت من اهلی و ولدی و اهل بیتک ان تصفح عن مسیئهم، و تقبل من محسنهم، و تکون لهم خلفا و والدا، و ان تدفننی مع رسول الله صلی الله علیه و آله فانی احق به و ببیته، فان ابوا علیک فانشدک الله بالقرابة التی قرب الله عزوجل منک و الرحم الماسة من رسول الله صلی الله علیه و آله ان تهریق فی محجمة من دم، حتی نلقی رسول الله صلی الله علیه و آله فنختصم الیه و نخبره بما کان من الناس الینا بعده" ثم قبض (ع) .
    " این است آنچه وصیت می کند بدان حسن بن علی به برادرش حسین بن علی: وصیت می کند که گواهی دهد معبودی جز خدای یکتا نیست که شریک ندارد، او پرستش می کند او را بدان جهت که شایسته پرستش است، شریکی در سلطنت ندارد و سرپرستی از خواری برای او نیست، و براستی که هر چیزی را او آفریده و بخوبی و به طور کامل اندازه گیری آن را مقدر فرموده، و شایسته ترین معبود، و سزاوارترین کسی است که او را ستایش کنند، هر که فرمانبرداری او کند راه رشد را یافته، و هر کس که نافرمانیش کند به گمراهی و سرگشتگی افتاده و هر کس به سوی او بازگردد راهنمایی گشته است.
    من تو را سفارش می کنم ای حسین به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذری، و از نیکوکارشان بپذیری، و برای آنها جانشینی و پدری مهربان باشی، و دیگر آنکه مرا کنار رسول خدا دفن کنی که من به او و خانه او شایسته تر از دیگران هستم...
    و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیری کردند، من تو را به حق قرابت و نزدیکی که خدا برای تو قرار داده و قرابتی که با رسول خدا داری سوگندت می دهم که اجازه ندهی در این راه به خاطر من به اندازه خونی که از حجامت گرفته می شود خون ریخته شود تا آنگاه که رسول خدا(ص) را دیدار کنیم و شکایت خود به نزد او بریم، و آنچه از این مردم پس از وی بر سر ما رفته به او گزارش کنیم..."
    این را فرمود و از دنیا رفت، درود خدا بر او باد.
    و در روایت شیخ مفید(ره) اینگونه آمده که پس از جریان مسموم شدن خود فرمود:
    " فاذا قضیت فغمضنی و غسلنی و کفنی و احملنی علی سریری الی قبر جدی رسول الله (ص) لا جدد به عهدا، ثم ردنی الی قبر جدتی فاطمة بنت اسد رضی الله عنها فادفنی هناک، و ستعلم یا ابن ام ان القوم یظنون انکم تریدون دفنی عند رسول الله(ص) فیجلبون فی ذلک، و یمنعونکم منه، و بالله اقسم علیک ان تهریق فی امری محجمة دم". " چون من از دنیا رفتم، چشم مرا بپوشان و مرا غسل ده و کفن نما، و مرا در تابوت و به سوی قبر جدم رسول خدا(ص) ببر تا دیداری با او تازه کنم، سپس به سوی قبر جده ام فاطمة بنت اسد رضی الله عنها ببر و در آنجا دفنم کن، و زود است بدانی ای برادر که مردم گمان کنند شما می خواهید مرا کنار رسول خدا(ص) به خاک بسپارید، پس در این باره گرد آیند و از شما جلوگیری کنند، تو را به خدا سوگند دهم مبادا درباره من به اندازه شیشه حجامتی خون ریخته شود."


پاپ مریض است یا تاریخ را فراموش کرده یا آن که...؟

دانشگاه «رگنسبورگ» در روز دوازدهم سپتامبر، مملو از جمعیتی است که در انتظار شنیدن سخنان رهبر دینی خود، «پاپ بندیکت شانزدهم» هستند. وی در حالی که رابطه‌ای میان عقل و ایمان را محور بحث خویش قرار داده است، به ناگاه و در میان حیرت دیگران، مسئله‌ «جهاد» را مطرح کرده و اقدام به بازگویی خاطره‌ای می‌‌کند. وی که به دلیل زیرکی خاص خود به بالاترین مقام دینی در میان کاتولیک مسیحی‌های جهان رسیده است، سخنان خود را به نقل از «مانوئل دوم»، امپراتور بیزانس در پاسخ به یک عالم مسلمان ایرانی می‌‌آورد و می‌‌گوید:« به من نشان ده که محمد چه چیز جدیدی ارائه داده است، و تو تنها چیز بد و غیر انسانی خواهی یافت، همانند این که او حکم کرده ایمانی را که او وعظ کرده است، باید با شمشیر گسترش داد».
    پاپ استدلال امپراتور بیزانس را نیز به عنوان دلیلی محکمه‌پسند برای سخنان خود نقل می‌‌کند که گفته بود:« خداوندا به خونریزی خشنود نیست و رفتار غیر‌عقلانی با ماهیت وجودی خداوند در تعارض است. ایمان یک میوه روح است و نه جسم.

بنابراین اگرکسی بخواهد دیگری را به سوی ایمان هدایت کند، باید از این توان خود بهره گیرد که به نیکی سخن گوید و به حق بیاندیشد و نه ابزار خشونت و تهدید... برای قانع ساختن یک روح عقلانی نیاز به دست سنگین نیست، نیاز به ابزار ضرب و شتم و هر وسیله‌ای دیگری برای تهدید به مرگ کسی نیست».
    پاپ در حالی این سخنان را مطرح کرد که در ذهن خود نمی‌‌توانست خاطرات فجایع هموطنش که در چند صد کیلومتری محل تولد او به دنیا آمده بود را از خاطر خود خارج سازد.
    آیا پاپ در آن لحظات، توانسته بود پاسخی بر این معما بیابد که چرا هموطن او، «آدولف هیتلـر» به عنوان یک مسیحی معتقد، میلیون‌ها انسان (از جمله یهودیان) را کشته و بسیاری از آنها را در کوره‌‌های آجرپزی سوزاند؟
    اما گویا پاپ در آن لحظات، همه خاطرات خود را به دست فراموشی سپرده بود. او حتی به رهبر پیشین خود، «پاپ ژان پل دوم» فقید که اینک توانسته بود بر جایگاه او تیکه زند نیز اعتنایی کرد؛ چرا که اگر پاپ ژان پل دوم زنده بود، هیچ‌گاه به جانشین خود اجازه ایراد چنین سخنانی را نمی‌‌داد. رهبر فقید کاتولیک‌های جهان در آن دوران که مصادف با جنگ‌های بسیاری در جهان بود، تنها به اتحاد میان ادیان می‌‌اندیشید و هر سه ادیان توحیدی یهودیت، اسلام و مسیحیت را به یک خدای واحد و ابراهیم متصف می‌‌کرد. البته موضوع پاپ جدید نیز در ابتدا اینچنین نبود؛ چرا که وی در جای دیگر بر وحدت بنیادین سه دین ابراهیمی تاکیدی ویژه داشت اما حتی اطرافیان پاپ نیز متوجه آن نشدند که چرا رهبر دینی و پدر مقدس‌شان این چنین اسلام را مورد تاخت و تاز خود قرار می‌‌دهد؛ در حالی که خاطره «فاشیسم» به عنوان داغی بر پیشانی تاریخ آلمان و از جمله خود پاپ به عنوان یک آلمانی مسیحی باقی مانده است.
    تنها ساعاتی پس از پایان سخنان پاپ در این دانشگاه، موج انتقادات نسبت به سخنان او آغاز شد. جالب آن بود که این اعتراضات تنها محدود به مسلمانان نشد بلکه حتی مخالفان بسیاری در دنیای مسیحیت و کشور آلمان پیدا کرد. از یک سو آشوریان، مواضع پاپ را به شدت محکوم کردند و از سوی دیگر افرادی همچون رهبر حزب سبز آلمان نسبت به سخنانش موضع تند و صریحی گرفتند. آشوری‌ها در پیام خود آورند:«اکنون که زمانه گفتمان است و دادوستد بین ادیان در آغاز ظهور اسلام می‌ تواند نمادی زنده برای گفتمان باشد، دریغ که نگاه آن جناب به دور از تمدن پویا و پرتحرک است».
    آنان در ادامه بیانیه خود آورده‌اند:«اگر قرار است که آن زخم‌های کهنه را باز کنید، طبیعی است تا مسلمانان جهان هم از جنایات جنگجویان صلیبی کلیسای کاتولیک در قرون وسطی علیه دیگر مسیحیان، مسلمانان و یهودیان بگویند».

    از سوی دیگر رهبر حزب سبز،«فولکرپیک» این اظهارات را تلاش پاپ برای برتری دین مسیحیت بر دیگر ادیان خواند و گفت:«اظهارت پاپ در خصوص اسلام یک طرفه است و او باید به وحشی‌گری کلیسا نیز توجه داشته باشد».
    وی تصریح کرد:«پیروان و مروجان ادیان مسیحیت، اسلام و یهودیت باید در جهت آزادی ادیان تلاش کنند، نه این که به دنبال برتری دادن یک دین بر ادیان دیگر باشند».
    این پایان ماجرا نبود؛ چرا که مسلمانان بسیاری از اقصی نقاط جهان مواضع تند وتصریح نسبت به پاپ گرفته و برخی حتی او را وامدار تفکرات صهیونیستی خواندند؛ مسئله‌ای که با توجه به مواضع پاپ چندان دور از ذهن به نظر نمی‌‌آید. البته این برای اولین بار نیست که پاپ چنین مواضعی را اتخاذ می‌‌کند؛ چرا که به گزارش بی‌‌بی‌‌سی، وی بر خلاف سلف خود، پاپ ژان پل دوم، قبل از این که به سمت پاپ رهبر کاتولیک‌های جهان منصوب شود، به عنوان فردی محافظه‌کار در امور الهیات تخصص داشته و به نظر می‌‌رسید که با تلاش‌های پاپ ژان پل دوم برای گسترش گفتگوها با دنیای اسلام مخالف بود. وی همچنین در زمانی که به عنوان کاردینال در کلیسا مشغول به فعالیت بود؛ با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مخالفت کرد و گفت:«ترکیه به یک دامنه فرهنگی متفاوت تعلق دارد و اگر این کشور به اتحادیه اروپا بپیوندد، اشتباه بزرگی در روند حرکتی تاریخ جهان صورت گرفته است».
    جالب‌ترین موضع پاپ نسبت به مسلمانان طی چند وقت اخیر نیز انتقاد وی از رهبران مسلمان نسبت به ناتوانی در آنچه که وی «افتادن به منجلاب تاریکی بربرسیم جدید» خواند، انتقاد کرد.
    این سخنان در حالی است که گویا پاپ به دلیل بالا رفتن سن و سالش، جنگ جهانی اول و دوم و عاملان آنها که همگی مسیحی بوده‌اند را فراموش کرده و بربریت را به اسلام نسبت داد. دیروز دو کلیسا در کرانه باختری به دلیل اظهارت تند پاپ آتش زده شدند وامروز...
    آیا پاپ با سخنانش دوباره به فکر راه انداختن جنگ‌های صلیبی است؟! اگر سخنان پاپ از روی عمدی نباشد (که خود نیز اینچنین گفته است) پس بیایید در مسجد و کلیسا برای سلامتی و شفا و دوری از جهالت پاپ دعا کنیم.
    
    علی محمد متولیان


سامی یوسف و تصاویر او

در سال‌های اخیر در جوامع غربی که جوانان بیشتر به سوی موسیقی پر تحرک علاقه نشان می‌‌دهند، جوانی مسلمان با خواندن ترانه‌هایی درباره پیامبر اعظم(ص)، به شهرتی جهانی دست یافت، او می‌‌گوید: «من با خواندن ترانه‌هایم وظیفه دارم که پیام اسلام را به مردمان دنیا برسانم.» نام این جوان 25 ساله «سامی یوسف» است... با او آشنا شوید...
    سامی یوسف در ماه جولای سال 1980 در آذربایجان به دنیا آمد. او در یک خانواده موسیقی‌دان متولد شد. به همین دلیل، موسیقی بخش تفکیک ناپذیر زندگی او را تشکیل می‌‌دهد. اولین تعلیمات و آموزش‌های سامی یوسف توسط پدرش انجام شد. پدرش نویسنده، شاعر و موسیقی‌دان معروف بین‌المللی است.
    سامی در سنین جوانی قادر به نواختن ابزار موسیقی متعددی بود اما علاقه خاصی به خوانندگی و نویسندگی از خود نشان می‌‌داد. در 18 سالگی، کمک هزینه تحصیل در آکادمی موسیقی در لندن را دریافت کرد.
    صدای زیبای او، با دانش وسیعش از نت‌ها و هارمونی‌ها تکمیل می‌‌شود. او همچنین درک بالایی از تئوری موسیقی و سبک‌های شرقی دارد. در واقع به ندرت می‌‌توان فردی یافت که همه این استعدادها را یک جا در خود داشته باشد.
    
    پیام اسلام
    
    سامی یک فرد مذهبی و مسلمان است که با آوازهای خود پیام اسلام را به جهان و جهانیان می‌‌رساند و جوانان را به سوی مذهب و هویت، ترغیب می‌‌کند.
    او می‌‌گوید: از تمام کسانی که نسبت به من مهربان و بخشنده هستند و از من حمایت می‌‌کنند سپاسگزارم. خدا تنها شاهد من است و می‌‌داند که چه در قلب من می‌گذرد. از اینکه مسلمان هستم به خود می‌‌بالم و احساس غرور می‌‌کنم. دوست دارم انسانها بدانند که با ایمان آوردن به خدا، همیشه در سایه الطاف او خواهند بود. خداوند بزرگ و بخشنده است و گناهان ما را می‌‌بخشد...
    چهره و تصویر او در بسیاری از کشورهای عربی، روی بیل‌بوردها رفته است، تلفن‌های همراه، با ترانه‌های او به صدا درمی‌آیند و کلیپ‌های ویدئویی او، پرطرفدارترین نسخه‌های MTV هستند.
    حتی در عربستان سعودی محافظه کار و سنتی، آلبوم اخیرش از مرز صد هزار نسخه! گذشته است. فروش کنسرت‌هایش آنقدر سریع است که مدیران برنامه را به تعجب وا داشته است. طرفداران جوانش را همیشه می‌‌توانید در اطراف هتل محل اقامتش بیابید که به دنبال گرفتن امضا و عکس با او هستند اما سامی از بابت این همه شهرت و معروفیت، ناراحت و گریزان است.
    
    ایمان و عشق به خانواده
    
    سامی یوسف اصالت آذربایجانی دارد. او در لندن بزرگ شده و همواره تحت تعلیمات پدرش بوده.اولین آلبوم خود را با نام «المعلم» در سال 2003 و به زبان عربی خوانده که منظورش از معلم، پیغمبر اسلام است . او خود را موظف می‌‌داند که پیام اسلام را با ترانه‌هایش به جوانان جهان برساند.
    سامی یوسف ترانه‌هایی به زبان انگلیسی، عربی و ترکی دارد. اکثر ترانه‌های او در مورد دو مقوله ایمان و عشق به خانواده است.
    موضوع آلبوم اخیرش اغلب در مورد مسائلی چون تروریسم، افراط گرایی، حقوق بشر و ایدز است.
    سامی یوسف امیدوار است که ترانه‌هایش محدود به مکان و زمانی خاص نشوند و آرزو دارد پیام خود را به همه جهان برساند. او می‌‌گوید:«من واکنش‌های مثبت زیادی را از سوی افراد غیر مسلمانی که با ماهیت تعمقی برخی از کارهای مرا دوست دارند، دریافت کرده‌ام و همین امر مرا شاد می‌‌کند... آرزوی من این است، روزی برسد که همه مردم، دیدگاهی همانند من نسبت به اسلام و مسلمانان پیدا کنند، همانند اسلام عمل کنند و همانند اسلام بیندیشند، این همان اسلام است.
    
    
    


    


    


    


    


    


    


    


    


    


    
    
    ترجمه : سمیره کاواری


ردپای خدا

تفسیر آیة « و مَکَرُوا و مَکر الله و الله خیرُ الماکرین » را باید از کویر تفتیدة طبس پرسید؛ بیابان خشک طبس، تبلور مرصاد الهی شد برای گرگ های در کمین نشسته ای که راوی سیاه مرگ بودند.
    
     انگیزه ها و زمینه های تجاوز آمریکا:
    
    1ـ پس از فتح لانه جاسوسی (که به تعبیر حضرت امام خمینی انقلاب دوم نام گرفت) و شکست توطئه های مزورانه امریکا در نفوذ و رسوخ و نهایتاً مسخ انقلاب اسلامی از درون و افشای دستهای خیانت بار همساز با شیطان بزرگ و به اسارت گرفتن آنها، تهدیدات نظامی و تحریم اقتصادی از ابتدایی ترین اقدامات جهت غلبه براین پیروزی بزرگ و شکست دادن این نصرالهی بود. همه همپالگی های شیطان بزرگ در این توطئه ها با امریکا همدلی و همکاری داشتند. تبلیغات در جهت این دو توطئه ابتدا بر روی مداخله نظامی تمرکز یافت و به اوج خود رسید وچون دشمن از این توطئه نتیجه ای نگرفت، به تشدید تبلیغات برمسأله تحریم اقتصادی و بسط آن در تمامی کشورهای هم پیمانش پرداخت واین به دو علت بود: اول آنکه آخرین حیله دشمن بود، دوم انحراف اذهان و افکار عمومی از احتمال حمله نظامی، تا اینکه زمینه ذهنی مردم از مسأله منحرف و دشمن خارجی فراموش گردد و به مشکلات داخلی و مسائل اقتصادی معطوف شود.
    2ـ از اهم زمینه هایی که موجبات این هجوم را فراهم ساخت باید به شکست کوششهای دیپلماتیک و طرحهای امریکا جهت آزادسازی جاسوسان خود اشاره کرد . ( مأموریت افرادی چون رمزی کلارک، هانس، حبیب شطی، بنی صدر و قطب زاده)
    
    3ـ در خلال تلاشهای دشمن و عوامل و ایادی امریکا، یعنی گروهکهای چپ و راست و منافق ، این بار نیز به بهانه حفظ سنگر دانشگاه و مخالفت با تعطیل شدن آن و تقابل با انقلاب فرهنگی، با به راه انداختن هیاهوی بسیار به جنگ و جدال و خونریزی وسنگربندی مشغول شدند و آن چنان ماهرانه جو را آماده ساختند که گویی این بخش نیز جزئی از طرح کلی تجاوز نظامی بوده است.
    
    4ـ آتش افروزیهای رژیم بعث عراق در مرزهای خود با ایران و غائله کردستان شگفتی ماجرای تجاوز وقتی روشن می شود که بدانیم دولت تجاوزگر آمریکا در خصوص چنین مأموریتی متجاوز از 5 ماه تمام در صحراهای آریزونا (جایی که تقریباً شرایط کویر ایران را داراست) تعلیمات پیچیده و فشرده ای را به کماندوهای خود داده بود و از پیچیده ترین تکنیکهای نظامی اعم از تسلیحات نظامی و دفاعی تا صنایع مدرن هواپیمایی استفاده کرده و بودجه نامحدودی را برای این عملیات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسی امریکا وضع جوی ایران بخصوص منطقه فرود در صحرای طبس را کاملاً مورد پیش بینی علمی قرار داده بود و به علت این که هوای آن شب مهتابی بود، ورود هر نوع هوای غیر مطلوب و وقوع طوفان بعید به نظر می رسیده است.
    
    
    نکات برجسته دیگر درباره حمله نظامی آمریکا:
    
    نکات مهم دیگری که از مطالعه اسناد ومدارک به دست آمده و گزارشها و مقالات نوشته شده حاصل شده است به شرح زیر است:
    1ـ امریکا در واقعه طبس از آخرین امکانات نظامی و تکنیکهای جنگی استفاده کرد، به طوری که برای یک چنین عملیاتی از طرف کنگره امریکا بودجه هنگفتی در نظر گرفته شده بود.
    2ـ بالگردهایی که برای آزادی جاسوسان امریکایی در نظر گرفته شده بودند ، طبق ارزیابی متخصصان امریکایی از بهترین نوع هلی کوپترها و از آخرین مدل آنهابود. بنابراین، مسأله از کار افتادن آنها در جریان عملیات، کاملاً دور از انتظار بوده است.
    3ـ شبی که عملیات نجات درآن به وقوع پیوست مهتابی بود ومعمولاً دراین شبها ازطوفان و بادهای تند خبری نیست ، علاوه بر این ، بر اساس پیش بینی های علمی اداره هواشناسی امریکا، در شب عملیات، هوای کویر طوفانی نبوده است!!
    4ـ بر اساس ارزیابی کارشناسان ، احتمال پیروزی این طرح از نود درصد به بالا پیش بینی شده بود.
    5ـ تهیه کننده وسایل نقلیه ای که می باید امریکایی ها را از اطراف تهران به لانه جاسوسی جابجا کند، یک مزدور خود فروخته به نام علی اسلامی وابسته به حزب منحله خلق مسلمان بوده است.
    6ـ کشورهای مصر ،عربستان سعودی، ترکیه ، عمان و پاکستان در این عملیات امکانات خود را در اختیار امریکا قرار داده بودند.
    7ـ با توجه به حساسیت شوروی سابق درباره تحرکات امریکایی ها و زیر نظرداشتن دائم آنها، بدون شک این عملیات با توافق و هماهنگی شوروی سابق انجام شده بود.
    8ـ جهت فرود اضطراری بالگردها و هواپیماهای 130 ـ C منطقه در تهران و حوالی آن در نظر گرفته شده بود.
    9ـ در شب حادثه طبس، چراغهای ورزشگاه شهید شیرودی روشن بوده است.
    10ـ علی اسلامی تهیه کننده اصلی کامیون ها برای حمل آمریکایی ها به تهران، قبل از اشغال لانه جاسوسی در خصوص به راه اندازی تظاهرات علیه امام (ره) وانقلاب اسلامی با سفارت امریکا همکاری نزدیک داشته است.
    11ـ مزدوران رژیم صهیونیستی در جریان طراحی حمله به طبس نقش بسیار فعالی داشته اند؛ به طوری که از تجربیات طراحان نقشه حمله به فرودگاه "انتبه" در اوگاندا از جمله "شیمون پرز"، استفاده فراوانی شده بود. به هر حال انچه در طبس واقع شد، بدون شک مصداقی دیگر بر سوره فیل بود و 5 اردیبهشت1359 عام الفیل دیگر و "کارتر" نیز مظهر نظام سلطه جهانی، ابرهه ای دیگر، و عنایت و لطف و مرحمت خداوندی بر مؤمنان گسترده . آنچه گذشت نه تنها یک واقعه ساده و زودگذر و فراموش شدنی نبود، بلکه تمثیلی و ذکری است همیشگی و ماندنی برای کسانی که با چشم دل خویش جز آنچه هست می بینند و تذکار دیگری است بر اثبات قدرت فائقه و تامه الهی و بر وهن و سستی کید و مکر دشمنان خدا.
    
    
    


    
    


    
    


    
    


    
    


    
    


    
    


    
    
    
    منبع:http://www.irib.ir