سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Rentalcariran.com

امید بخشترین آیه قرآن

رو به مردم کرد : کدام آیه از قرآن کریم براى شما امیدوار کننده تر است ؟
بعضى گفتند: آیه « ان اللّه لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء »
فرمود : این امیدوار کننده هست ، ولى آنطور که باید باشد نیست.
بعضى دیگر عرض کردند آیه « یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه »
فرمود : این نیز خوبست ، ولى آنکه باید باشد نیست.
بعضى دیگر عرض کردند آیه « و الذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم »
فرمود: این هم خوبست ولى آن نیست.
مردم همه سکوت کردند ، حضرت فرمود : چرا سکوت کردید بگویید ببینم مسلمانها ؟
عرض کردند : نه به خدا سوگند ما آیه دیگرى به نظرمان نمى رسد.

فرمود : از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم شنیدم که مى فرمود : امیدوار کننده ترین آیات کتاب خدا این آیه است :

وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ(114هود)
و در دو طرف روز (اول و آخر آن) و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار زیرا خوبیها بدیها را از میان میبرد این براى پندگیرندگان پندى است.

داشتم فکر میکردم «حسنه» چه مصادیقی میتونه داشته باشه که ناگاه یاد حرف علامه ذیل آیه 23شوری افتادم :
« ...قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَة ً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا... »
که فرموده بودند ، مـراد از «حـسـنـه» هـمـان مـودت بـه قـربـاى رسـول خـدا صـلّى اللّه عـلیـه و آله وسـلّم اسـت و روایات هم تایید کننده این حرف است.

***

امروز(5شنبه13جمادی2) سالروز وفات یکی از مصادیق مودت با آل رسول است.

وی در عصر خود یکی از زنان با فضیلت، پرهیزگار، عابد، با تقوا و در شعر و حدیث سرآمد دیگران بود.
امام حسین علیه السلام را بسیار دوست میداشت ، حتی اسمش را عوض کرد مبادا او با شنیدن نامش ، خاطرش برای گذشته ها تلخ شود.
چهار پسر تربیت کرد که عملا مودت خود را به آل رسول اثبات کردند و خود نیز پس از آن واقعه فرمود :
« اولادی و من تحت الخضراء     کلهم فـــداءً لابی عبدالله »
علامه مامقانی میفرماید : این شدت علاقه ، کاشف از علو مرتبه او در ایمان، و قوت معرفت او به مقام امامت است.
مرقد منورش در کنار تربت چهار معصوم ، در بقیع ِ مظلوم است.

یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة فان لک عندالله شانا من الشان


زن غیرمسلمان دانمارکی ، معانی قرآن را ترجمه می کند

  دانشگاه کپنهاگ با همکاری انتشارات ولات واند کاستنستن، مراسمی برای ترجمه معانی قرآن کریم به وسیله یک دکتر دانمارکی برگزار کرد.
    
    به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه اینترنتی الجزیره، این دکتر دانمارکی غیرمسلمان دارای دکترای زبان عربی است و مراسم مذکور در یکی از سالن های دانشگاه برگزار شد.
    در این مراسم که با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید به وسیله رئیس شورای اسلامی دانمارکی افتتاح شد تعداد زیادی از شخصیت های برجسته مسلمان و نمایندگان نهادهای اسلامی، اندیشمندان و اهالی دانشگاه و مستشرقان حضور داشتند.
    الین وولف، قرآن مجید را به زبان دانشگاهی پیراسته دانمارکی ترجمه کرده و ترجمه وی 544 صفحه شده است.


ترس از مهربان ترین‏!

چرا یکی از صفات مؤمن ترس از خدا داشتن است؟ چطور می شود از وجود دلربائی که رحیم است و... ترس داشت؟ حدیثی از امام محمد باقر خواندم : کسی نقل می کرد که روزی دیدم رنگ امام باقر پریده است . از او پرسیدم : آیا حالتان خوب نیست چرا که رنگتان پریده است ؟ فرمود: می خواهم بروم نماز بخوانم و ترس از خداوند است که رنگ از رویم برده و عرق سرد بر پیشانی من نشانده است. قرآن هم مؤمن را خدا ترس می داند.
    
     حقیقت ترس از خدا همانا ترس آدمى از اعمال زشت خویش است که باعث مى‏شود خداوند از انزال رحمت و خیر خود امساک و خوددارى کند، بنا بر این هر وقت که دل آدمى به یاد خدا بیفتد اولین اثرى که از خود نشان مى‏دهد این است که ملتفت قصورها و تقصیرها و گناهان خود گشته، آنچنان متاثر شود که عکس العملش در جوارح، لرزه اندام باشد.دومین اثرش این است که متوجه پروردگارش مى‏شود که هدف نهائى فطرت اوست، و در نتیجه خاطرش سکون یافته و بیاد او دلش آرامش مى‏یابد.
    یعنى اگر انسان‏ها کار بدى‏بکنند، مبتلا به عذابى مى‏شوند که آن عذاب را خداوند بر آن‏ها نازل خواهد کرد. انسان باید ترس از خدا داشته باشد تا هم به امور نامطلوب و ناپسندیده دنیا و آخرت مبتلا نشود و هم امور مطلوب و پسندیده دنیا و آخرت را به دست آورد و این امر، تنها در پرتو اطاعت از خداوند امکان‏پذیر است.
    
    عامل حرکت انسانى در قالب معرفت اسلامى، خوف از خدا و رجاء از خدا است. دو عامل خوف و رجاء موجب مى‏شود تا انسان‏ها بر حسب مراتب ایمان و معرفت‏خود، به عبادت خدا بپردازند; عبادت برخى افراد به دلیل ترس از عذاب جهنم است و کسانى که از درجات ایمان بالاترى برخوردارند، از ترس این‏که مبادا از چشم خدا بیفتند عبادت خدا مى‏کنند.
    
     خداوند تعین نمی پذیرد و زور - که جهت تخریبی بخشیدن به نیرو به قصد ویران کردن ، بنا بر این ضعف است - به خداوند نمی توان نسبت داد و خداوند را زورمند خواند ، پس ، ترس از خدا، ترس از زورمند نیست . در قرﺁن ، هم، یک جا ﺁمده است که جز مؤمنان، بقیه می باید از خداوند بترسند . و جای دیگر، مؤمن را کسی دانسته است که از خداوند خوف دارد . و می دانید که علی ( ع ) می فرمود: تو را پرستش می کنم نه از بیم جهنم و نه به طمع بهشت ، تو را پرستش می کنم بخاطر ﺁنکه سزاوار پرستشی ( عشق عرفانی ) . بدین قرار، رابطه انسان با خدا ، رابطه نسبی با مطلق است . پس ترس مؤمن از خدا، بخاطر پندار و کردار خویش است . اگر او از ﺁزادی و حقوق خویش غافل شود، در جا، از خدا غافل می شود . غفلت از خدا ممکن نیست مگر ، در جا، بنده قدرت ( = زور ) شدن و ﺁن را بر خود حاکم کردن یعنی زور گفتن و زور پذیرفتن . پس ترس مؤمن از خدا، هشدار و انذار به او است : زنهار بهوش باش ! اگر از ﺁزادی خویش غافل شدی بنده زور می شوی و عملی که بنده زور انجام می دهد، خاصیت برخود افزائی دارد . تا بی نهایت برخود می افزاید . صدای گوش خراشی را تصور کنید که تا بی نهایت تکرار شود و هر بار، بلند تر و گوش خراش تر بگردد .
    ﺁن انقلاب فکری عظیمی که اسلام پدید ﺁورد و با از خود بیگانه شدنش در بیان قدرت، از یادها رفت، تغییر رابطه انسان با بهشت و جهنم بود . بنا بر بیان های دینی رایج، بهشت و جهنم در ﺁن دنیا هستند . بنا بر بعضی از بیانها ، نه خوب و بد عمل انسان که افتادن و نیافتادن نظر لطف خداوند بر او، سزاوار بهشت یا جهنمش می کند . بنا بر برخی دیگر از بیانها، عمل انسان مؤثر است اما لطف خداوند مؤثر تر است . و در هیچیک از ﺁنها ، عمل انسان در این جهان نیست که بهشت و جهنم را می سازد . کسانی هم پیدا شده اند که گمان برده اند ، نوﺁوری کرده اند اگر بگویند انسان را باید از بهشت و دوزخ ﺁن جهانی ﺁسود . اما قرﺁن را اگر بمثابه بیان ﺁزادی بخوانی می بینی ، بهشت و جهنم را عمل امروز انسان می سازد . به سخن دیگر، بنا برﺁن که ﺁزادی ( = لا اکراه ) بی کران است ، تعقل عقل ﺁزاد و عملی کردن ﺁن، خالی از زور و تخریب می شود . این عمل ، تا بی نهایت بر خود می افزاید .بدینسان می توانید بهشتی را که پدید می ﺁید ، تصور کنید .
    در حقیقت، انواع بیانهای قدرت و از جمله بیان قدرتی که قید بهشت و جهنم و ﺁن جهان را می زند ، روشهای چگونه مردن هستند . جهنمی که هم اکنون پدید ﺁمده است نیز ﺁنها را به خود نمی ﺁورد . دین بمثابه بیان ﺁزادی روش چگونه زیستن است و به ﺁدمی می ﺁموزد : عقلی ﺁزاد است که بهنگام تعقل، پهنه اندیشه بی کران لااکراه و هدف را در بی نهایت قرار بدهد . تنها این عقل است که می تواند اندیشه خلق کند . اندیشه ای که این سان خلق می شود و بعمل در می ﺁید ، درکوتاه و میان و دراز مدت ، تا بی نهایت ، رشد می کند . پس، چنین عقل ﺁزادی می باید از غفلت خویش از بی نهایت ، بی نهایت عقل، بی نهایت هوش، بی نهایت علم ، بی نهایت ... در خوف باشد : از درسهای پیروزی ، یکی سه جهاد است : جهاد و جهاد افضل و جهاد اکبر، و هر سه بمعنای ﺁزاد شدن و ﺁزاد کردن از زور. سومی ﺁزاد شدن از هر محدود کننده ایست .


آرامش روحی کجاست؟

     بر اساس پژوهش جدید محققان، شنیدن صدای قرآنی که به صورت ترتیل خوانده شود تغییراتی را در روان انسان ایجاد می کند که اضطراب درونی را از بین می برد.بر اساس یک پژوهش گوش فرادادن به صدای قرآنی که با ترتیل خوانده شده است تغییرات فیزیولوژیک غیر ارادی در دستگاه عصبی ایجاد می کند که موجب ازمیان رفتن حالت های روحی نامتعادل همانند اضطراب می شود.در این آزمایش فرکانس موجهای مغزی در هنگام گوش فرادادن به ترتیل قرآن از ۱۲-۱۳ موج در ثانیه که مربوط به حالت هوشیاری است به ۸-۱۰ موج در ثانیه که مربوط به حالت آرامش عمیق روحی است کاهش یافت.

ksabz.net


فصاحت و بلاغت یا بعد هنری قرآن :

 

« فلیاتوا بحدیثٍ مِثلِه اِنْ کانوا صادقین « (34/طور)

قرآن مجید آهنگی زیباتر از هر شعر و بیانی رساتر از هر نثر دارد . الفاظ بگونه ای انتخاب شده‌اند و آنچنان بکار رفته‌اند که هر انسانی را تحت تأثیر قرار می دهد بقول استاد شهید آیت الله مطهری رحمه الله علیه: هندسة الفاظ در قرآن بی نظیر است نه کسی می تواند یک کلمه از قرآن را پس و پیش کند بدون آنکه به زیباییهای آن لطمه وارد سازد و نه آنکه کسی توانسته مانند آن را بسازد.

فصاحت به معنای شیوایی و بلاغت بمعنی رسائی است و جذابیت و دلربایی قرآن نیز امری دیگر در کنار این دو، می باشد عربهای معاصر قرآن که دارای ذوق طبیعی و قریحه‌ی دست نخورده‌ی عربی بودند بی اختیار شیفته‌ی آن وحی شدند و بطور کلی در طول تاریخ اسلام حتی دشمنان نیز زبان به ستایش آن گشوده و هریک بصورتی از فصاحت و بلاغت فوق العاده ای قرآن سخن گفته اند و به عجز و ناتوانی خود  ودیگران اقرار کرده اند.

بطوریکه ولید که بزرگترین ادیب و حکیم عرب از دشمنان اسلام و قرآن است پس از شنیدن آیاتی چند می گوید: بخدا سوگند از محمد (ص) سخنی شنیدم که هرگز شبیه سخن انس و جن نبود شاخسارش پرثمر و ریشه اش پر برکت، بر هر سختی برتری می یابد و هیچ سختی از آن برتر نخواهد گشت و یا در موردی دیگر در سیره ابن هشام آمده که ابوسفیان، ابوجهل و اخمس بن شدیق از سران مخالفین اسلام یک شب از خانه های خود بیرون آمده‌اند. تا بصورت دلنشین قرآن که توسط پیامبر(ص) در خانه اش در نماز شب می خواند گوش فرادهند . هر سه آمدند و هر یک در گوشه ای پنهان شده به آیات گوش دادند و شب را بدون اطلاع از وضع یکدیگر با شنیدن قرآن سپری کردند و سپیده دم که بسوی خانه های خود می رفتند یکدیگیر ار سرزنش  ومورد اعتراض قرار دادند که مبادا بار دیگر چنین عملی را انجام بدهند ولی این فصاحت و بلاغت قرآن بحدی بود که باعث شد شب‌های دیگر نیز این کار را انجام دهند در آخر بیکدیگر گفتند: برای جلوگیری از حوادث ناگوار و امکان گرویدن دیگران به اسلام باید باهم پیمان ببندیم که برای همیشه این کار را ترک کنیم و چنین کردند.

اینها چند نمونة از ده‌ها مواردی است که ادب شناسان موافق و مخالف و مسلمان و غیرمسلمان درباره قرآن و بعد هنری آن زبان به ستایش گشود. و از فصاحت و بلاغت و جذابیت قرآن سخت گفته‌اند و بهمین جهت بود که مخالفین برای جلوگیری از جذب افراد به قرآن در بعد هنری کافی است که به جلمه قرآنی « فی القصاص حیوه » و جمله قرینه آن از سوی ادیبان عرب « القتلُ و اتقی للقتلِ » توجه کنیم تا به آسانی امتیازات فراوان جمله قرآنی را بر جملة انسان ساخته‌ی « القتلُ افطی لِلقتل » درک کرده و به عَظمت قرآن در بعد هنری واقف گردیم.

از جملة اینکه تعداد حروف جمله ای قرآنی 12 تا ولی جملة ادیبان عرب 14 حرفی است نیز بیان صریح فلسفه قصاص و آوردن حکم حیاة بصورت نکره که دلالت بر عظمت و نوع خاص حیات دارد از دیگر خواص برتر آیه ای قرآنی است .

نتیجه :

حقیقت این است که فصاحت و بلاغتِ قرآن همة سخن پردازان و ادیبان را عاجز کرده بود . قرآن شعر نبود، نثر معمولی هم نبود و برای خود آهنگی خاص داشت که در دل و جانِ شنوندگان نفوذ می کرد این خوش آهنگی و قوت کلام حتی برای کسانی که زبان عربی نیز نمی دانند، در مقایسة قرآن با سایر عبارات عربی قابل درک است . نه تنها مشرکان زمان پیامبر نتوانستند در فصاحت و بلاغت بر قرآن غلبه کنند، بلکه بعد از آن نیز کسی پیدا نشد که زیباتر از قرآن سخنی بگوید و بنویسد.

امروز نیز که دشمنان مستکبر اسلام می کوشند عقاید مردم و مخصوصاً جوانان را در همة کشورهای اسلامی سست کنند و برای نوشتن کتاب وساختن فیلم‌هایی که اسلام را غیرمنطقی عامل عقب ماندگی مسلمانان جلوه دهد سرمایه گذاری می کنند، اگر می توانستند کتابی به زبان عربی فصیح تر از قرآن بوجود آورند قطعاً همین کار را می کردند.

به هر حال قرن امروزه در آن نشانه‌های عجیبی دیده میشود که می تواند ایمان ما را به معجزه بودن آن بیشتر کند.

نویسنده:رزاق حامدی(دانشجوی دانشگاه سیستان و بلو چستان)

ن