سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Rentalcariran.com

امام‌ حسین‌(ع‌) در باور دانشمندان‌ غیرمسلمان‌

     (جواهر لعل‌ نهرو) شهادت‌ امام‌ حسین‌(ع‌) وخانواده‌اش‌ را فاجعه‌ای‌ ذکر کرده‌ است‌ که‌ هرسال‌ درماه‌ محرم‌ از طرف‌ مسلمانان‌ و مخصوصاشیعیان‌ تجدید و به‌ خاطر آن‌ سوگواری‌ برپامی‌شود.
    وی‌ در تفحص‌ زندگانی‌ امام‌ حسین‌(ع‌) و علت‌جاودانگی‌ و پایداری‌ آن‌ به‌ یک‌ مسئله‌ مهم‌ رسیده‌و همانا درسی‌ از سرور آزادگان‌ اخذ کرده‌ و آن‌را برای‌ استقلال‌ هند به‌ کار بسته‌ است‌، یعنی‌ او به‌پیروی‌ از امام‌، به‌ مردم‌ هند که‌ طرفدار استقلال‌هند بودند اعلام‌ کرد مرگ‌ را به‌ بازی‌ و مسخره‌بگیرید و نترسید.


    (من‌ برای‌ مردم‌ هند چیزی‌ تازه‌ نیاوردم‌، فقطنتیجه‌ای‌ را که‌ از مطالب‌ و تحقیقاتم‌ درباره‌ تاریخ‌زندگی‌ قهرمان‌ کربلا به‌ دست‌ آورده‌ بودم‌،ارمغان‌ ملت‌ هند کردم‌. اگر بخواهیم‌ هند را نجات‌دهیم‌ واجب‌ است‌ همان‌ راهی‌ را بپیماییم‌ که‌حسین‌ بن‌ علی‌(ع‌) پیمود...)
    جواهر لعل‌ نهرو شهادت‌ امام‌ حسین‌(ع‌) وخانواده‌اش‌ را فاجعه‌ای‌ ذکر کرده‌ است‌ که‌ هرسال‌ در ماه‌ محرم‌ از طرف‌ مسلمانان‌ و مخصوصاشیعیان‌ تجدید و به‌ خاطر آن‌ سوگواری‌ بر پامی‌شود.
    
    
    رابرت‌ ویر: جامعه‌ اسلامی‌با شوک‌ مواجه‌شد
    
    (رابرت‌ ویر) با شش‌ محقق‌ دیگر کتاب‌ جهان‌مذهبی‌ را در دو جلد نگاشته‌اند. در این‌ کتاب‌شهادت‌ امام‌ حسین‌(ع‌)، حادثه‌ غم‌انگیز صدراسلام‌ آمده‌ است‌ و علت‌ آن‌ را نپذیرفتن‌ (یزید)به‌ عنوان‌ رهبر جهان‌ اسلام‌ از طرف‌ امام‌حسین‌(ع‌) ثبت‌ کرده‌اند.
    بیعت‌ نکردن‌ امام‌ حسین‌(ع‌) با یزید موجب‌ شد که‌یزید برای‌ خاموش‌ کردن‌ هر نوع‌ اعتراض‌ ومخالفتی‌ نیروهای‌ خویش‌ را اعزام‌ کند که‌ نتایج‌زیر حاصل‌ شد:
    -1 امام‌ حسین‌(ع‌) و کلیه‌ اعضای‌ خانواده‌ و تنی‌ ازیارانش‌ در محلی‌ به‌ نام‌ (کربلا) قتل‌ عام‌ شدند.
    -2 جامعه‌ اسلامی‌با شوک‌ مواجه‌ شد.
    -3 مخالفت‌ با بنی‌امیه‌ تشدید شد.
    -4 پس‌ از شهادت‌ امام‌ حسین‌ (ع‌)، حمایت‌ ازائمه‌(ع‌) تشدید شد.
    
    
    ادوارد براون‌: دل‌ها به‌ درد آمد
    
    او در مورد مصیبت‌ بزرگ‌ کربلا می‌گوید: (آیاقلبی‌ پیدا می‌شود که‌ وقتی‌ درباره‌ کربلا سخنی‌ به‌گوش‌ می‌رسد، مالامال‌ حزن‌ و اندوه‌ نگردد؟حتی‌ غیر مسلمانان‌ هم‌ نمی‌توانند پاکی‌ روحی‌ راکه‌ این‌ جنگ‌ اسلامی‌ در بر داشت‌ انکار کنند.)
    واقعه‌ کربلا در دل‌ دوستداران‌ علی‌(ع‌) و پیروان‌تشیع‌، شعله‌ تازه‌ و فروزان‌تری‌ برافروخت‌ و ریخته‌شدن‌ خون‌ نواده‌ پیغمبر(ص‌) با وحشیانه‌ترین‌ نوع‌و هزاران‌ شکنجه‌ و عذاب‌، خشم‌ و نفرت‌زایدالوصفی‌ در میان‌ پیروان‌ امام‌(ع‌) پدید آورددر مصیبت‌ کربلا دل‌ها سخت‌ به‌ درد آمد و ازهمان‌ وقت‌ این‌ روح‌ شهادت‌ و فداکاری‌ و حقیرشمردن‌ مرگ‌ به‌ فعالیت‌ شیعیان‌ قدرت‌ تازه‌ای‌بخشید...
    
    
    جرجی‌ زیدان‌: سرتا پای‌ یزید لرزید
    
    (جرجی‌ زیدان‌) در مورد امام‌ حسین‌(ع‌) کتاب‌فاجعه‌ کربلا را تالیف‌ کرده‌ است‌. زیدان‌ در این‌کتاب‌ با مراجعه‌ به‌ کتب‌ معتبر و موثق‌، مختصری‌ ازتاریخ‌ صدر اسلام‌ و حوادث‌ عاشورا را تا وروداسیران‌ کربلا به‌ شام‌ آورده‌ است‌ که‌ در اینجا به‌حضور اسیران‌ در برابر یزید اشاره‌ می‌شود:
    (... منظره‌ سر بریده‌ حسین‌ (ع‌) همه‌ را متاثر ومحزون‌ ساخت‌... وقتی‌ چشمان‌ یزید بر سر بریده‌افتاد، سرتا پا بلرزید و دانست‌ چه‌ عمل‌ بزرگ‌ وفجیعی‌ را مرتکب‌ شده‌ است‌...)
    عجیب‌ است‌ که‌ یزید به‌ حضرت‌ زینب‌ (س‌) گفت‌:پدر و برادرت‌ علی‌ (ع‌) و حسین‌ (ع‌) از دین‌خارج‌ شدند.
    زینب‌ (س‌) گفت‌: تو و پدر و جدت‌ به‌ دین‌ خدا ودین‌ پدر و برادر و جدم‌ داخل‌ شدید.
    مضمون‌ نامه‌ (عبیدا... بن‌ زیاد) به‌ (عمر بن‌ سعد)که‌ توسط (شمر) فرستاده‌، چنین‌ است‌: (من‌ تو رابه‌ طرف‌ حسین‌ نفرستادم‌ که‌ با او به‌ ملایمت‌ وخوشی‌ رفتار کنی‌ و به‌ او امان‌ د هی‌... اگر تسلیم‌شدند پیش‌ من‌ بفرست‌ و گر نه‌ با آنان‌ بجنگ‌ وهمگی‌ را به‌ قتل‌ برسان‌، زیرا مستحق‌ کشته‌ شدن‌هستند... اسب‌ها را از روی‌ نعش‌ آنان‌ بگذران‌،اگر اوامر ما را اجرا کنی‌، پاداش‌ خوبی‌ به‌ توخواهم‌ داد، و گرنه‌ از کار کناره‌گیری‌ کن‌،(شمربن‌ذی‌الجوشن‌) فرماندهی‌ کل‌ را به‌ عهده‌خواهد گرفت‌...)
    
    
    ماساریک‌: پر کاه‌ در برابر کوه‌
    
    (توماس‌ ماساریک‌) مصیبت‌های‌ امام‌ حسین‌ (ع‌)را با حضرت‌ عیسی‌(ع‌) مقایسه‌ کرده‌ و می‌نویسد:(مصائب‌ مسیح‌ نسبت‌ به‌ مصائب‌ حسین‌(ع‌) مانندپر کاهی‌ است‌ در برابر کوهی‌ بزرگ‌).
    
    
    نیکلسون‌: حادثه‌ کربلا باعث‌ اتحاد شد
    
    (نیکلسون‌) می‌گوید: (بنی‌امیه‌ طغیانگر بودند وقوانین‌ اسلامی‌را نادیده‌ انگاشتند. مسلمین‌ راخوار کردند و صاحبان‌ اصلی‌ حکومت‌ را کشتند.بنابراین‌، تاریخ‌ از روی‌ انصاف‌ حکم‌ می‌کند که‌خون‌ حسین‌(ع‌) به‌ گردن‌ بنی‌ امیه‌ است‌.)
    نیکلسون‌ درجایی‌ دیگر حادثه‌ کربلا را موجب‌اتحاد می‌داند و تاثر آن‌ را در ایران‌ ذکر می‌کند.
    حادثه‌ کربلا مایه‌ پشیمانی‌ و تاسف‌ امویان‌ شد، زیرااین‌ واقعه‌ شیعیان‌ رامتحدکرد و برای‌ انتقام‌ حسین‌(ع‌) همصدا شدند و صدای‌ آنها در همه‌ جا ومخصوصا نزد ایرانیان‌ که‌ می‌خواستند از نفوذعرب‌ آزاد شوند، انعکاس‌ یافت‌.)


قرآن و مسیحیت

   جستار گشایی: بیست و پنجم دسامبر ( 4 دیماه جاری) برابر است با یکهزار و نهصد و نود و نهمین سالزاد حضرت عیسی
    مسیح علیه السلام ،پیامبر بزرگ الهی. بی تردید ظهور آن حضرت یکی از موافق مهم و سرنوشت ساز در تاریخ معنویت و ادیان جهان محسوب می شود. شرح مهمترین آموزه ها و سوانح حیات و تلاشهای الهی حضرت عیسی(ع) و مادر بزرگوار ایشان حضرت مریم سلام الله علیها، از جمله پر شورترین آیات قرآن مجید را تشکیل می دهد، بنابراین آشنایی با حیات و آموزشهای آن حضرت در آیین مقدس اسلام، به کمال مندرج و مستتر است. اینک به مناسبت تولد عیسی مسیح(ع) ، ضمن تبریک به هموطنان ارمنی، آشوری و همه پیروان آن پیامبر بزرگ، مطلب ذیل را که حاوی اطلاعاتی از قران مجید درباره آن حضرت و مادر بزرگوارشان است به نظر خوانندگان گرامی می رسانیم. ضمن تبریک مجدد میلاد حضرت عیسی(ع) توجه خوانندگان گرامی را به این مطلب جلب می کنیم.
    
    


    داستان عیسى و مادرش ع در قرآن چگونه است
    
    مادر مسیح نامش مریم دختران عمران بود، مادر مریم به‏وى حامله شد و نذر کرد فرزنددر شکم خود را، بعد از زائیدن محرر کند یعنى خادم مسجد کند، و او در حالى‏این نذر رامى‏کرد که مى‏پنداشت فرزندش پسر خواهد بود ولى وقتى او را زائید و فهمید که او دختر است، اندوهناک شدو حسرت خورد و نامش را مریم یعنى خادمه نهاد، پدر مریم قبل از ولادت او ازدنیا رفته بود، بناچار خود او دخترش را در آغوش‏گرفته به مسجد آورد و او را به کاهنان مسجدکه یکى از آنان زکریا بود تحویل داد، کاهنان در باره کفالت مریم با هم‏مشاجره کردند و درآخر به این معنا رضایت دادند که در این باره قرعه بیندازند و چون قرعه انداختند زکریا برنده شدواو عهده‏دار تکفل مریم گشت تا وقتى که مریم به حد بلوغ رسید، در آن اوان، زکریا حجابى‏بین مریم و کاهنان برقرارنمود و مریم در داخل آن حجاب مشغول عبادت بود و احدى بجز زکریابر او در نمى‏آمد و هر وقت زکریا بر او در مى‏آمد وداخل محراب او مى‏شد، رزقى نزد اومى‏یافت، روزى از مریم پرسید: این رزق از کجا نزد تو مى‏آید: گفت: از نزدخدا و خدا به‏هر کس بخواهد بدون حساب روزى مى‏دهد و مریم ع صدیقه و به صمت‏خدا معصوم‏بود، طاهره بود، اصطفاء شده بود،محدث و مرتبط با ملائکه بود.ملکى از ملائکه به او گفت که‏خدا تو را اصطفاء و تطهیرکرده، مریم از قانتین بود و یکى از آیات خدا براى همه عالمیان بود.
    
    اینها صفاتى‏است براى مریم که آیات زیر بیانگر آن است.
    
    بعد از آنکه مریم به حد بلوغ رسید و در حجاب(محراب)قرارگرفت، خداى تعالى روح‏را(که یکى از فرشتگان بزرگ خدا است)نزد او فرستاد و روح به شکل بشرى‏تمام عیار دربرابر مریم مجسم شد و به او گفت که فرستاده‏اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى رافرستاده تا به‏اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به اینکه به زودى ازپسرش معجزات عجیبى ظهور مى‏کندو نیز خبر داد که خداى تعالى به زودى او را به‏روح القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیلش مى‏آموزد و به عنوان رسولى به سوى
    
    بنى اسرائیل گسیلش مى‏دارد، رسولى داراى آیات بینات،و نیز به مریم از شان پسرش وسرگذشت او خبر داد، آنگاه در مریم بدمید و او را حامله کرد، آنطور که یک نفرزن به فرزندخود حامله مى‏شود، این مطالب از آیات زیر استفاده مى‏شود: آل عمران، آیه 35 - 44.
    
    آنگاه مریم به مکانى دور منتقل شد و در آنجا درد زائیدنش‏گرفت و درد زائیدن او را به‏طرف تنه نخله‏اى کشانید و با خود مى‏گفت: اى کاش قبل از این مرده و از خاطره‏هافراموش‏شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد مى‏برد، در این هنگام از طرف پائین وى ندایش داد: غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبى‏قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پى در پى‏خرماى نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندى‏چون من خرسند باش، اگر از آدمیان کسى را دیدى که حتما خواهى دید، بگو من براى رحمان روزه گرفته‏ام و به‏همین جهت‏امروز با هیچ انسان سخن نمى‏گویم، مریم چون این را شنید از آنجا که فرزند خودرا زائیده بود به طرف مردم آمد در حالى که‏فرزندش را در آغوش داشت و به طورى که از آیات‏کریمه قرآن بر مى‏آید حامله شدنش و وضع حملش‏و سخن گفتن او و سایر شؤون وجودش از سنخ‏همین عناوین در سایر افراد انسان‏ها بوده.
    
    مردم و همشهریان مریم وقتى او را به این حال دیدند، شروع‏کردند از هر سو به وى‏طعنه زدن و سرزنش نمودند چون دیدند دخترى شوهر نرفته بچه‏دار شده‏است، گفتند: اى مریم‏چه عمل شگفت‏آورى کردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت زناکار، مریم اشاره کردبه کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسى سخن گوئیم‏که کودکى در گهواره است، در اینجاعیسى به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من کتاب داد و مرا پیامبرى از پیامبران کرد و هر جا که‏باشم با برکتم کرد و مرابه نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبارکرد ونه شقى، و سلام بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که مى‏میرم و روزى که زنده برمى‏خیزم. پس این کلام که‏عیسى در کودکى اداء کرد، به اصطلاح علمى، نسبت به برنامه کار نبوتش براعت استهلال بوده(براعت استهلال به این معنااست که نویسنده کتاب در حمد وثناى اول کتابش کلماتى بگنجاند که در عین اینکه حمد و ثناى خدا است اشاره‏اى هم باشد به اینکه در این کتاب پیرامون چه مسائلى بحث مى‏شود)، عیسى (ع)‏ هم با این کلمات‏خود فهماند که به زودى علیه ظلم و طغیان، قیام نموده و شریعت موسى ع را زنده ‏و استوار مى‏سازد و آنچه از معارف آن شریعت مندرس و کهنه گشته تجدید مى‏کند و آنچه از آیاتش که مردم در باره‏اش اختلاف دارند بیان و روشن مى‏سازد.
    
    عیسى (ع) نشو و نما کرد تا به سن جوانى رسید وبا مادرش مانند سایر انسان‏هاطبق عادت جارى در زندگى بشرى مى‏خوردند و مى‏نوشیدند و در آن دو مادام ‏که زندگى‏مى‏کردند تمامى عوارض وجود که در دیگران هست وجود داشت.
    
    عیسى (ع) در این اوان به رسالت به سوى بنى اسرائیل گسیل‏شد و مامور شد تا ایشان را به سوى دین توحید بخواند، و ابلاغ کند که من آمده‏ام به سوى شما و بامعجزه‏اى از ناحیه پروردگارتان آمده‏ام و آن این است که براى شما (و پیش رویتان)از گل چیزى به شکل‏مرغ مى‏سازم ‏و سپس در آن مى‏دمم، به اذن خدا مرغ زنده‏اى مى‏شود و من کور مادرزاد و برصى‏غیر قابل علاج را شفا مى‏دهم و مردگان ‏را به اذن خدا زنده مى‏کنم و بدانچه مى‏خورید وبدانچه در خانه‏هایتان ذخیره مى‏کنید خبر مى‏دهم، که در این‏ براى شما آیتى است بر اینکه‏خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.
    
    عیسى (ع) مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق‏شریعت موسى‏(ع) است دعوت مى‏کرد، چیزى که هست بعضى از احکام موسى را نسخ نمود و آن‏حرمت پاره‏اى‏از چیزها است که در تورات به منظور گوشمالى و سختگیرى بر یهود حرام شده بودو بارها مى‏فرمود: من با حکمت به‏سوى شما گسیل شده‏ام، تا برایتان بیان کنم آنچه را که‏مورد اختلاف شما است و نیز مى‏فرمود: اى بنى اسرائیل من فرستاده‏خدا به سوى شمایم، درحالى که تورات را که کتاب آسمانى قبل از من بوده تصدیق دارم و درحالى که بشارت مى‏دهم‏ به رسولى که بعد از من مى‏آید و نامش احمد است.
    
    عیسى (ع) به وعده‏هائى که داده بود که فلان و فلان معجزه را آورده‏ام‏ وفا کرد، هم مرغ خلق کرد و هم مردگان را زنده کرد و هم کور مادرزاد و برصى را شفا داد و هم به اذن‏خدا از غیب خبر داد.
    
    عیسى (ع) همچنان بنى اسرائیل را به توحید خدا و شریعت‏جدید دعوت کرد تاوقتى که از ایمان آوردنشان مایوس شد، و وقتى طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان‏ و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمى که به وى ایمان‏آورده بودندچند نفر حوارى انتخاب کرد تا او را در راه خدا یارى کنند.
    
    از سوى دیگر یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او رابه قتل برساند، ولى خداى‏تعالى او را از دست‏یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد و مساله عیسى (ع) براى‏یهود مشتبه شد، بعضى خیال کردند که او را کشتند، بعضى دیگر پنداشتند که به دارش آویختند، خداى تعالى فرمود: نه آن بود و نه این،بلکه امر بر آنان مشتبه شد ، این بود تمامى آنچه قرآن‏کریم در داستان عیسى و مادرش فرموده است.